دانلود کتاب شب عروسی بابام عباس پهلوان 170 صفحه PDF 📘
دانلود کتاب شب عروسی بابام عباس پهلوان 170 صفحه PDF 📘، دم دمای غروب بود، آفتاب زردی رو کلاغ پر حیاط ورجه وورجه میک رد و سوز سردی برگهای چنار را تو باغچه می ریخت. تندی چپیدم تو اطاق، مادرم تازه بصرافت تاریکی افتاد و اینکه «اوا تنگه غروبه» و گردسوز را روشن کرد و گذاشت تو طاقچه و بمن چشم غره رفت: یال لاه، بشین سر مشق و درس ات! یکدفعه صدای نصرت الزمان همسایه امان بلند شد که مادرم را صدا میزد ملی خانم، ملی خانم! مادرم از دست اطوارهایش کفری بود گوشهام تیز شد. . برای ادامه مطلب با سایت پروژه کارت همراه باشید.
دانلود کتاب شب عروسی بابام
پی دی اف کتاب شب عروسی بابام عباس پهلوان
خرید کتاب شب عروسی بابام
pdf کتاب شب عروسی بابام
📘💌 پیشنهادی پروژه کارت
دیدگاه ها